من در دنیا جا نمیشوم...

بعد از پایان

روایت اول

شنبه, ۲۴ مرداد ۱۳۹۴، ۰۱:۱۰ ب.ظ

پنجشنبه ی اول /حرم حضرت معصومه ( س) 

یک سری پسر شانزده هفده ساله از مدرسه آمده بودند حرم و معلمشان داشت برایشان حرف میزد که اگر موبایل هایتان را یک ساعت بگذارید کنار و عین آدم زیارت کنید اتفاقی نمی افتد بعد از اینکه گفت باید مراقب باشند همدیگر را گم نکنند. گفت حالا آقای احمدی دبیر پرورشی تان میخواهد برایتان روضه بخواند.آقای احمدی از زندگی نامه ی حضرت معصومه شروع کرد و بعد از اتمام آن روضه ی امام حسین و حضرت علی اکبر را خواند. وسط روضه یکی از پسرها پشت بلیزش را پایین تر آورد.طوری که دیگر مارک شورت اش پیدا نبود.

  • فائزه محمدی

نظرات (۱)

  • خارج ازچارچوب

  • مصیبت مبایل ... و ما المصیبه...!
    پاسخ:
    مصیبتی همگانی
    ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
    شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
    <b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
    تجدید کد امنیتی